English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (633 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kikalak design U طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
prayer rug U فرش های جانمازی
Anatolia U منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
prayer design U طرح محرابی
prayer rug U فرش های محرابی
counter-apse U [محرابی مخالف محراب دیگر]
Mihrab U نقش محراب در فرش های محرابی
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
triskele U سه ترکی
triskelion U سه ترکی
triglyph U سه ترکی
Turkish U ترکی
the turkish language U زبان ترکی
turcism U کیش ترکی
turkism U اصطلاحات ترکی
mogul lampholder U سرپیچ ترکی
overhand U ترکی دوزی
turkish knot U گره ترکی
ogive U طاق رومی [این طرح در فرش های محرابی بیشتر بکار می رود.]
Anatolia rug U فرش ترکی یا آناتولی
oversew U ترکی دوزی کردن
turkism U اداب وسنن ترکی
to sew overhand U ترکی دوزی کردن
feather boarding U پوشش ترک ترکی باتخته
feather-boarding U [پوشش ترک ترکی با تخته]
turkic U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
carnation motif U طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
season cracking U ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
non- U در معنای نه
mono- U در معنای تک یا یک
negatives U به معنای
negative U به معنای
hook knife U چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
inter- U در معنای بین
n U در معنای نانو
connotation U معنای ضمنی
positive U در معنای بله
pre- U در معنای پیش از
pre U در معنای پیش از
denotation U معنای صریح
anti- U به معنای "مخالف "
sub- U در معنای کمتر
mini- U در معنای کوچک
kilos U در معنای یک هزار
implications U معنای ضمنی
kilo U در معنای یک هزار
connotations U معنای ضمنی
implication U معنای ضمنی
Marasali U ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
Elibilinde U [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
significance U معنای مخصوص دارد
quads U در معنای چهار بار
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
quad U در معنای چهار بار
g U در معنای یک هزار میلیون
semi- U در معنای نصف یا بخش
nimbus U وندی به معنای باران زا
nimbuses U وندی به معنای باران زا
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
micro- U در معنای خیلی کوچک
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
suffixix U لفظ معنای الحاقی
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
phoenix U مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
Ghiordes [Gordes] U شهر گردیز [جوردیز در آسیای صغیر که ریشه اصلی طرح های محرابی را به این شهر نسبت می دهند و تاریخ آن به دویست سال پیش باز می گردد.]
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
Ladik prayer rug U قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
ewer U طرح گلاب پاش [در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
lamp قندیل [این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
Millefleurs design U طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
salachak U فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
Mejidian style U طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
hands of Fatima U طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
termed U واژه
mosul U واژه
worded U واژه
neologism U نو واژه
term U واژه
terming U واژه
neologisms U نو واژه
word U واژه
caucasus U منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
glossary U واژه نامه
coinage U ابداع واژه
the root of a word U ریشه واژه
word count U واژه شماری
worded U واژه سخن
punctuation for reference U زیر واژه
stimulus word U واژه محرک
glossaries U واژه نامه
cognate U واژه هم ریشه
score out that word U ان واژه را خط بزنید
word-blindness U واژه کوری
pejorative U واژه تحقیری
word blindness U واژه کوری
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
word U واژه سخن
dictionary U واژه نامه
intercalation U واژه افزایی
buzz words U رمز واژه
buzz word U رمز واژه
wordbook U واژه نامه
glossary U واژه نامه
synonyms U واژه مترادف
loanword U واژه بیگانه
loanword U واژه عاریه
keyword U واژه کلیدی
synonym U واژه مترادف
synonym U واژه هم معنی
neologism U واژه تراشی
lexicology U واژه شناسی
paronym U واژه هم ریشه
synonyms U واژه هم معنی
neologism U واژه جدید
dissylable U واژه دوهجائی
philologist U واژه شناس
neologisms U واژه جدید
neolalia U واژه تراشی
neologisms U واژه تراشی
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
logomachy U بازی واژه پردازی
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
wordage U کلمات واژه بندی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
syncopation U کوتاه سازی واژه
teragram U واژه چهار حرفی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
word choice test U ازمون واژه گزینی
polysllable U واژه جند هجائی
octosyllable U واژه هشت هجائی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
septisyllable U واژه هفت هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
pentasyllable U واژه پنج هجائی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
prandial U واژه شوخی امیز
post fix U در پایان واژه چسباندن
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
word building test U ازمون واژه سازی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
symmetric knot U گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
1affixation
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1popsicle
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com